قسمت سي چهارم
هر هنري چون ترانه، موسيقي و شعر مطلوب مي بايست حاوي عصاره هاي عرفان، حكمت و اخلاق باشند
تهيه، تدوين، تنظيم:
دكتر جهاندار مهر افشا
قسمت سي چهارم
فيض وجود از طرف خدا بر همه ي كائنات استمرار دارد
فلك بر پاي دارم و انجم افروز
خرد را بي ميانجي حكمت آموز
جواهر بخش فكرتهاي باريك
به روز آرنده ي شبهاي تاريك
غم و شادي نگار و بيم و اميد
شب و روز آفرين و ماه و خورشيد
نگهدارنده ي بالا و پستي
گواه هستي او جمله هستي
كواكب را به قدرت كار فرماي
طبايع را به صنعت كار آراي
سواد ديده ي باريك بينان
انيس خاطر خلوت نشينان
(توضيحاً: خسرو و شيرين از بيت 18 تا 21 و 24 و 25(مهر افشا))
و مي گويد:
خدايا جهان پادشاهي تر است
زما خدمت آيد خدايي تر است
پناه بلندي و پستي تويي
همه نيستند آنچه هستي تويي
همه آفريده است بالا و پست
تويي آفريننده ي هر چه هست
تويي برترين دانش آموز پاك
ز دانش قلم رانده بر لوح خاك
چو شد حجتت بر خدايي درست
خرد داد بر تو گواهي نخست
خرد را تو روشن بصر كرده اي
چراغ هدايت تو بر كرده اي
تويي كاسمان را بر افروختي
زمين را گذرگاه او ساختي
تويي كافريدي ز يك قطره آب
گهرهاي آب روشن تر از آفتاب
تو آوردي از لطف، جوهر پديد
به جوهر فروشان تو دادي كليد
چند مسئله مهم در اين ابيات وجود دارد كه ما به طور اختصار به آنها اشاره مي كنيم:
مسئله يكم- چنان نيست كه آنچه در عالم وجود بروز و ظهور مي كند از ذات اشياء سرچشمه مي گيرد يعني چنان نيست كه خاك ناتوان و ناچيز انسان را با آن عظمت كه دارد از ذات خود به وجود آورده باشد بلكه اين قدرت و مشيت خداونديست كه خاك ضعيف با موادديگر در جريان قرار مي گيرد و توانايي انسان شدن را پيدا مي كند. بنابراين هر آنچه كه در اين عرصه هستي لباس وجود مي پوشد و در جريان خود قرار مي گيرد و با ديگر موجودات در تفاعلات شركت مي نمايد و انواعي از پديده ها و روابط را در جهان هستي پديدار مي سازد، همه و همه از خدا است و آن امر « كن» كه خداوند براي بوجود آوردن موجودات فرموده است اگرچه با نظر به خود لفظ مزبور لحظه اي بوجود آمده و سپس از بين رفته است ولي جريان معناي آن دوام و استمرار دارد. يسئله من في السماوات والارض كل يوم هو في شان.(توضيحاً: الرحمن آيه 29(مهر افشا))
كل يوم هو في شان بخوان
مرو را بيكار و بي فعلي مدان
كمترين كارش به هر روز آن بود
كاو سه لشكر را روانه مي كند
لشكري از اصلاب سوي امهات
بهر آن تا در رحم رويد نبات
لشكري ز ارحام سوي خاكدان
تا زنر و ماده پر گردد جهان
لشكري از خاكدان سوي اجل
تا ببيند هر كسي عكس العمل
باز بي شك بيش از آنها مي رسد
آنچه از حق سوي جانها مي رسد
آنچه از جانها به دلها مي رسد
آنچه از دلها به گلها مي رسد
اينت لشكرهاي حق بي حد و مر
بهر اين فرمود ذكري للبشر
( توضيحاً: مثنوي- جلال الدين محمد مولوي- دفتر اول- قصه ي آن كس كه در ياري بكوفت، از درون گفت، كيست: گفت منم از بيت 17 تا 24(مهر افشا))
در ابيات مورد بررسي، نظامي با كمال صراحت مي گويد: هيچ كس پاسخ اين سوال را ندارد كه دانه ها با آن صورت مخصوص و انسانها چگونه با اين شكل و مختصات جسماني و مغزي و رواني از آب و خاك از مسير نطفه بوجود مي آيد؟ جز اينكه بايد اعتراف كرد كه يك موجود برين (خدا) است كه اين خلقت و دگرگوني و تصويرات شگفت انگيز را در عرصه ي ماده انجام مي دهد.
نظامي موضوع خلقت مستمر و اين حقيقت را كه بقاي وجود كائنات بر ادامه فيض الهي نيازمند است در چند مورد متذكر شده است. از آنجمله:
جواهر تو بخشي دل سنگ را
تو در روي جوهر كشي رنگ را
نبارد هوا تا نگويي ببار
زمين ناورد تا نگويد بيار
(توضيحاً: شرفنامه از بيت 27 و 28(مهر افشا))
تواناست بر هر چه او ممكن است
گر آن چيز جنبنده يا ساكن است
تنومند از او جمله كائنات
بدو زنده هر كس كه دارد حيات
(توضيحاً: اقبالنامه بيت 27 و 28(مهر افشا))
مسئله دوم- كائنات همانند مشتقاتي از امر خداونديست. گوئي امر خداوندي منشاء و زمينه وجود واقعيات جهان هستي است.
مسئله سوم- خود جهان هستي شهود مي كند كه وجودش مستند به خداست تسبيح و سجده و نيايش با خدا كه به تمام كائنات نسبت داده شده است بدون دريافت خدا امكان ندارد. الم تر ان الله يسبح له ما في السماوات والارض و الطير صافات كل قد علم صلاته و تسبيحه و الله علين بما يفعلون(توضيحاً: النور آيه 41(مهر افشا)) (آيا نديده اي هر آنچه كه در آسمانها و زمين وجود دارد و پرندگان در حال پريدن دسته جمعي (و با بالهاي ساكن افقي) او را تسبيح مي گويند همه آنان نيايش و تسبيح خود را مي دانند و خداوند به آنچه كه انجام مي دهند دانا است) آيات مربوط به ذكر و تسيبح و سجده كائنات و متعدد و صريح مي باشند، و بديهي است كه ذكر خداوندي بدون دريافت او امكان ناپذير مي باشد. اين فقط انسان است كه خود را به ناداني زده يا به جهت فرار از تكليف خود را مست و ناهشيار ساخته و نمي خواهد خود را در معرض چنين شهودي قرار بدهد و از اين شهود برخوردار گردد.
مسئله چهارم- همانگونه كه خداوند متعال به وجود آورنده ي كيهان بزرگ مي باشد، هم اوست كه آرايش دهنده ي همين كيهان بزرگ و در آورنده ي آن به صورت يك انجمن بسيار زيبا است كه هر چه انسان در آن بيشتر و دقيق تر بنگرد، بر شگفتي وي افزوده گردد. براستي چه زيباست ستارگان بي شمار د صفحه لاجوردين، اين سپهر بلند كه گويي انجمني براي آموختن درسهايي از عظمت جمال و جلال خداوندي بوسيله ي خورشيد آراسته اند.
اختران را صحبت خورشيد بود آموزگار
كاينچنين شب مجلس نور و صفا بر پا كند
مسئله پنجم- در اين ابيات بيتي وجود دارد كه تا حدودي مبهم است و آن بيت اينست:
سازمند از تو گشته كار همه
اي همه و آفريدگار همه
(توضيحاً: هفت پيكر بيت 5(مهر افشا))
در مباحث مقدمه ي يكم تناقضي را كه در اين بيت به نظر مي رسد مورد بررسي قرار داديم، مراجعه فرماييد.
ادامه دارد....
به نام خدا جامع جميع صفات نغمه هاي عاشقانه گرد اوري شده از مطالعات كثير توسط جناب اقاي دكتر جهاندار مهر افشا که اخرین تصویر ایشان را در5/5/95در سن57 سالگی مشاهده مینماییدجهت مزين نمودن مقالات ورزشي و ادبي ايشان به تحرير مي ايند. ايشان مدعيست همانگونه كه انوار اين ابيات كه از مخازن ادبي كهن ايران استخراج شده