اقتصاد و فرهنگ و هنر اسلامی به موازات سیر تکاملی انسان از دیدگاه اقیانوس بیکران قرآن مجید
به نام خدا
اقتصاد و فرهنگ و هنر اسلامی به موازات سیر تکاملی انسان از دیدگاه اقیانوس بیکران قرآن مجید
4- سیر تکامل اتحادی (به طریق قوس صعودی و نزولی )
تهیه و تحقیق : دکتر جهاندار مهر افشا
بشر، مرکب از مواد جمادی و نباتی و حیوانی و بشری به اضافۀ روح بخاری ملکوتی انسانی است که بنا به فرموده مولا علی (ع) «نفس الهیۀ ملکوتی» می باشد.
توضیحاً : بعضی از مخلوق بشری که روح انسانی ملکوتی در قالب بشری اولی آنان به علت یا عللی دمیده نمی شود و به حالت برزخ بین حیوان و انسان زندگی می کنند که به اصطلاح «تن خاک و روح خاک» نامیده شده اند. و این که آیا آن علت یا علل کی مرتفع می شود و در صورت رفع به چه کیفیتی صورت می گیرد، از اموری است که حسابش با کراماکاتبین است. مهر افشا
در قرآن مجید می فرماید: «منم آفریننده ی بشری از گل پس آن گاه درستش کردم و دمیدم در او از روح خود» (سوره 15 آیه های 28و 29، سورۀ 38، آیه های 71و 72). به این دلیل روح به بخار تشبیه شده چون غیر قابل رؤیت و غیر قابل لمس می باشد. حضرت امام جعفر صادق (ع) نیز می فرمایند: «روح مانند باد متحرک است و به این سبب مسما به روح شده است که از ریح اشتقاق یافته است».
فلذا روح زمانی به بشر دمیده و متحد می شود که مراحل شش گانه « سلاله»، «نطفه»، «علقه»، «مضغه»، «عظام»، «لحم» در او به انجام رسیده و جنین شده باشد.
توضیحاً: به عقیده بعضی هنگام تولد از رحم مادر با استنشاق اولین نسیم هوای آزاد جهانی، رو به نوزاد دمیده می شود.
به مصداق قوله تعالی که در قرآن مجید می فرماید : « و به تحقیق آفریدیم آدمی را از چکیده ای از گل، سپس گردانیدیمش نطفه ای در آرامگاهی جای دار، پس آفریدیم نطفه را خونی بسته، پس آفریدیم خون را لختی گوشت، پس آفریدیم لخت گوشت را استخوان هایی، پس پوشانیدم استخوان ها را گوشتی پس پدید آوردیمش آفرینشی دیگر.
توضیحاً: آفرینشی دیگر که نایب این است روح بر او دمیده و متحد می شود.
پس خجسته باد خدا بهترین آفرینندگان». (سوره 23 آیه های 12 تا 16 ) .
به علاوه، مقارنت زمانی هم بین ایجاد روح و جسم شرط نیست. چه، همان طوری که بعد از فنای جسم، روح باقی ماند، همان طور هم ممکن است قبل از جسم نیز روح وجود داشته باشد یا مقارن یکدیگر موجود گردند.
توضیحاً بعضی از حکما و فلاسفه معتقدند چون ملکوتی انسانی غیر از نفس حادثه ترکیبی طبیعی جسمی بشری است از این رو می فرماید : « قل الروح من امر ربی» همیشه روح قبل از نفس حادثه در عالم غیب و شهود وجود دارد.

مراتب سیر تکامل اتحادی
1- مدت حداکثر ضرب الاجل برای طی مراحل کمال پنجاه هزار سال به حساب سنواتی مدار منظومۀ شمسی کره ی زمین است و حداقل همانا مدت عمر قالب بشری اولیه می باشد.
2- آن پنجاه هزار سال، به تخمین عمر متوسطه بشری، در هر قالبی پنجاه سال می باشد.
3- اگر در یک قالب بشری فرضاً صد سال یا بیشتر عمر کند در قالب های بعدی کمتر عمر خواهد کرد تا به میزان پنجاه سال عمر هر قالبی به شمار آید.
4- مناط، از مدت پنجاه هزار سال، حداکثر طی مراحل در قالب بشری است که اقلاً به هزار قالب بشری وارد شود.
5- در قالب بشری هم، بعد از تولد از رحم مادر باید حداقل بیش از چهل روز تمام عمر کرده باشد. والا اگر یک لحظه هم کمتر از چهل روز باشد، به حساب دوران سیر تکامل هزار عالم کذایی و هزار قالب بشری نمی آید. بلکه یک نوع جریمه محسوب خواهد شد.
6- اگر به علت تنزل مقام، به اجسامی غیر از بشر نیز ظاهر شود، ولو آن اجسام هر چقدر متعدد و مدت هم هر چقدر طولانی باشد، به حساب سیر تکامل نخواهد آمد.
7- هر گاه روحی در ظرف مدت مقرره ی پنجاه هزار سال با گردش هزار قالب بشری، موفق به سیر تکامل هزار عالم نگردید، آن وقت مؤبداً محروم از فیض مرتبه ی کمال که وصال حق است خواهد گشت. اما جزای نیکی اعمالش در یکی از درجات مادون مقام کمال، به میزان استحقاقش داده خواهد شد و سزای بدن اعمالش نیز که خواری و عذاب مقرره است، طبق مجازات اعمالش (اعم از موقت یا دائم) در یکی از مراتب سافلی تا اسفلی السافلین خواهد یافت، که قرآن مجید می فرماید: « لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم- ثم رددناه اسفل سافلین- الا الذین امنو ا و عملوالصالحات فلهم اجر غیر ممنون- فما یکذبک بعد بالدین- الیس الله باحکم الحاکمین»: « هر آینه به تحقیق آفریدیم بشر را در بهترین قوام، سپس بازگردانیدیمش به پست ترین مقام، مگر آنان که گرویدند و کارهای شایسته کردند، پس ایشان را است مزدی بی منت... آیا نیست خدا حکم کننده بر حکم کنندگان: (سوره 95 آیه های 4 تا 8). به عبارت دیگر بعد از مقام کمال که اتصال به نقطه ی وحدت حقیقت است، بقیه ی مقامات و جزا و سزای نیک و بد اعمال هر کس به تناسب استحقاقش، از مقام اعلی علیین تا اسفل السافلین می باشد. کما این که ایضاً در قرآن مجید می فرماید : « کلا ان کتاب الفجار لفی سجین- کلا ان کتاب الابرار لفی علیین» : « نه چنین است، همانا نامه ی اعمال نیکوکاران در بلند مرتبه ی فرحناکی است». (سوره 83، آیه های 7و 18) .
توضیحاً: به اعتباری هم «سجین» را زندان جهنم و «علیین» را از مراتب رفیع غرفه های بهشت خوانند.
8- روحی که هنوز به حد کمال نرسیده، هر چند بار قالب عوض نماید و مرده و زنده گردد، مع الوصف در هر مرتبه که می میرد پس از مفارقت روح از بدن عنصری، آن بدن فانی می شود و روح که باقی است موقتاً به عالم برزخ منتقل می گردد.
9- توقف روح هم در عالم برزخ، غیر معلوم و برای همه یکسان نیست. چه بسا روحی بلافاصله به قالب مادی دنیوی بازگشت داده شود و یا مدتی متوقف گردد. زیرا کم و زیاد مدت توقف عالم برزخی هم، برای هر موجودی روی حسابی است که محاسب حقیقی در آن عالم تشخیص می دهد.
10- خروج روح از قالب بشری اولی و ورودش به قالب های بشری متعاقبی بعدی، به اصطلاح این جماعت، گردش «جامه به جامه» یا «دون به دون» یا «مظهر به مظهر» نامیده شده
توضیحاً : شرح جامه به جامه در کتاب برهان الحق آمده است.
که در قرآن مجید به عقیده ی بعضی ، آیه « ... کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلوداً غیرها... الایه: هر گاه پخته شود پوست های آنها، جایگزین گردانیمشان پوست های دیگری... الخ» (سوره 4، آیه 56)، اشاره به این موضوع دارد.
11- تمام مخلوق ذیروح کره ی زمین بنا به اقتضای حکمت طبیعی و خلقت ذاتی، منقسم به سه قسمت هستند: اول و دوم، جنس مذکر و مؤنث حقیقی است
توضیحاً : مذکر و مؤنث حقیق مانند مرد و زن در بشر و نر و ماده در حیوانات است مذکر و مؤنث مجازی مانند قمر و شمس و غیره است. مذکر و مؤنث لفظی و معنوی در قواعد نحوی است.
که در هر قالب و ماده و صورتی هرگز تبدیل به یکدیگر نخواهد شد. سوم، جنس مخنث است و آن از اصل ذاتی دارای قوه و استعداد امکانی بین هر دو جنس می باشد. یعنی امکان دارد به علت و سبب تحولاتی یا عوارضی، در همان قالبی که هست یا سایر قالب های بعدی، مذکر یا مؤنث حقیقی شود و یا مؤبداً به همان حالت خنثایی باقی بماند. کما این که کراراً دیده شده مردانی یا زنانی پس از مدتی تغییر جنسیت داده اند.
12- روح انسانی اگر در سیر نزولی حیوان گردد، به حیوانات ماصور که دارای قوه ی متفکره باشند ظاهر می شود، نه هر حیوانی .
13- نظر به این که روح ملکوتی انسانی، بستگی به نفس حادثه ترکیبات طبیعی جسمی بشری ندارد، ممکن است روح یک بشر در همان زمان حیاتش بدون این که خودش هم متوجه شود.، بنابر حکمتی یا مصلحتی یا نتیجه ی عکس العملی، به امر خدا با یک روح دیگر تعویض گردد. بعضی از عرفا مانند شیخ نسفی و غیره
توضیحاً : شیخ عزیزالدین نسفی متوفی در سال 616 هجری قمری در ریاض العارفین.
آن را روح «بروزیه» گویند، زیرا از بدن حی بروز می نماید. یک قسم دیگر هم هست که آن را «تمثلیه» گویند مانند تمثل حضرت روح الامین در نزد حضرت رسول (ص) به صورت دحیه، یا تمثل روح ملکوتی به صورت بشر در نزد حضرت مردیم (س)، به مقدال قوله تعالی: «فاتخذت من دونهم حجاباً فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویاً :
پس بر گرفت دور از آنان حجابی، پس فرستادیم پس بر گرفت دور از آنان حجابی، پس فرستادیم به سوی او (مریم) روح خود را که نمایان شد برای او مردی درست». (سوره 19، آیه 17)
14- تبعضیاتی که در زندگی مخلوق از هر حیث و هر جهت به هر اسم و رسم، به ظاهر امر دیده می شود همگی روی حساب های دقیق نتایج اعمال قبلی و حالی و بعدی و یا سیر تکامل هر موجودی خواهد بود، والا خداوند عادل و فیضش عام می باشد.
توضیحاً : مثلاً از نوع بشر گروهی هستند در محیطی تولد و تربیت می شوند که هیچگونه وسایل تحصیل و ترقی و راحتی در زندگی ندارند بعضی هم از روز تولد تا هنگام از هر نعمتی برخوردارند. همچنین از جنس حیوانات بعضی همیشه اکل و بعضی مأکول، بعضی عالی بعضی دانی، بعضی قوی و بعضی ضعیف واقع می شوند و همگی بر روی حساب است.
15- این که گفته شده هر کس از جنس بشر اگر در قلب بشریه اولیه، هزار عالم سیر تکامل را برای رسیدن به مقام کمال حقیقت طی ننمود، می باشد روحش مجدداً به قالب های بشری تا انتهای ضرب الاجل مقرره رجعت داده شود، بنابراین لازمه اش این است که در هر قالبی خاطرات سوابق قالب های قبلی که در روحش اثر گذاشته فراموش نکرده باشد، و حال این که هیچ کس از وقایع و حوادث قالب های گذشته خود اطلاعی ندارد .
در ادامه این مبحث علما وجوهی را در این خصوص توضیح داده اند و استثنائاتی بر آن قائل شده اند که در صورت تقاضا و تمایل در مقاله ای مستقل به عرض اساتید و علاقمندان خواهم رساند. این مبحث را با اجازه اساتید در اینجا به انتها می رسانم هر چند این سخن انتها ندارد.
به نام خدا جامع جميع صفات نغمه هاي عاشقانه گرد اوري شده از مطالعات كثير توسط جناب اقاي دكتر جهاندار مهر افشا که اخرین تصویر ایشان را در5/5/95در سن57 سالگی مشاهده مینماییدجهت مزين نمودن مقالات ورزشي و ادبي ايشان به تحرير مي ايند. ايشان مدعيست همانگونه كه انوار اين ابيات كه از مخازن ادبي كهن ايران استخراج شده